پرسش :

حدود 1سالي مي شه که دچار افسردگي شدم.در اوج جواني با اينکه تلاشمو در هر زمينه اي ميکنم،ناکام مي مانم. خواهر کوچکترم زودتر از من ازدواج کرد و کاري خوب پيدا کرد.در هيچ زمينه اي به نتيجه نرسيدم.حتي در مواردي که ديگر کاري از دستم بر نمياد و بايد منتظر نتيجه تلاشم بمانم،هم احساس ميکنم خدا کمکم نميکند.کم کم احساس حسادت به اطرافيانم در من به وجود آمده.احساس مي کنم اضافه هستم و مايه سر افکندگي اطرافيانم.چه کنم؟


شرح پرسش :
پاسخ :
احساس شما رو کاملا درک مي کنم . ازدواج خواهر شما و اشتغال او در يک کار خوب مي تونه احساس منفي رو در شما برانگيزه و شما رو به سمت بد شانسي، بي ارزشي و ... سوق بده . اما اين اشتباهه. ما آدم ها بايد بدونيم که هر کسي سرنوشت خاص خودش رو داره و در زندگي توسط وقايع و اتفاق هاي گوناگون امتحان شده به محک آمايش گذاشته شده و رشد مي کنه. قرار نيست نحوه زندگي ما مثل خواهرمون باشه . ممکنه او در ظاهر شرايط مثبت تري داشته باشه اما مطمئن باش که همه امور به دست تدبير و حکمت خداوندي اداره ميشه . پس هرگز نمي توان ادعاي پوچي و سرگرداني و ... نمود .
برخي افراد بنا به مصلحت براي هر چيزي توي زندگيشون بايد تلاش زيادي بکنن. اما آيا مي دوني اين مسئله مي تونه چه رشدي رو در شما به وجود بياره، يقين پيدا کن که مورد نظر و عنايت خاص خدايي و از اين نظر به خودت ببال. از تلاش دلسرد نشو . اگر معقولانه تلاش کني و اشتباهات خود را بشناسي، آينده خوبي خواهي داشت . مطمئن باش که همراه هر سختي آساني است . ما از غيب بي خبريم و بايد به او توکل کنيم.
www.shamimm.ir